پیاده نمیشم!
 
نشانه
درباره وبلاگ


بنام آفریننده اندیشه ها توانا بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنا بود دوستان عزیز سلام! امیدوارم اندیشه سبزتان همیشه سبز باشد و رازیانه افکار تان همیشه مروارید وار در حال رستن و تکامل، قدم تان را به این وبلاگ گرامی میدارم. سعی من در صفحات مجازی جادوی" وبلاگ نویسی" هم سرگرمی و هم مطالبی که باهدف ارایه اطلاعات مفید ( تا جای که توان داشته باشم) در زمینه های مختلف ( اجتماعی، تاریخی، دینی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) می باشد که در تدوام این کار به دیدگاه های عالمانه و منصفانه شما نیاز دارم تا با لطف خود اشتباهات من را تذکرداده و از نقطه نظرات مفید شما در بهینه سازی کیفیت و کمیت مطالب استفاده خواهم کرد.
نويسندگان
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:57 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

خشكي؟

خشكي كشتي كه براي من خيلي بزرگه...

مثل يه پلي كه خيلي طولانيه.....

يا مثل يه آهنگي كه خيلي وقته نميدونم چجوري بايد بسازمش...

تا حالا نتونستم به اين كشتي برسم.....

ولي هنوز اميدوارم به اين كشتي برسم...

و مطمئنم روزي به اين كشتي خواهم رسيد...

و اون موقع است كه قطعاً به آرامش خواهم رسيد...

و وقتي به اين كشتي رسيدم هرگز پياده نخواهم شد...



نظرات شما عزیزان:

benyamin
ساعت23:58---29 ارديبهشت 1391
سلاااااااااااااااااااام
عالیه.گل کاشتی.به منم سر بزن.نظر یادت نره ها


MojtabaMax
ساعت9:30---24 ارديبهشت 1391
سلام...روز مادر به همه ی مادران گل دنیا مبارک...

ممنونم که سر زدی...


حسین الهی
ساعت23:36---22 ارديبهشت 1391
جنگیدن باامواج برای رسیدن به خشکی یک امرفطریه...
واین زسیدن به این مهم امکان نداره مگر اینکه مگر اینکه سوار بر کشتی نجات بشی...
نه هرکشتی ای...
کشتی درکنارتوست کافیست دستانت رادراز کنی...
من به توایمان دارم میرسی...
فقط جواب ناخدای کشتی رابده...
اندکی تاخیر... غرق شدن...


دوردست
ساعت0:32---21 ارديبهشت 1391
lكشتي تو هميشه كنارت هست كافي ديدت را تغيير دهي كشتي ما خوشتختي ماست فقط بلند بلند صداش بزن تا برگردد در كنارت ...

محبوبه
ساعت23:59---17 ارديبهشت 1391
خیلی با خودش کلنجار رفته بود ...

ولی نه ، بخاطر کارهای پسرِ نوح نمی توانست

به نوح علیه السلام ایمان بیاورد.

ولی سرآخر؛ او هم با پسر نوح غرق شد.


سکرتر!
ساعت10:03---17 ارديبهشت 1391
این رهبر دوانه هم که ساعت 4 صبح در حال کامنت دادن هست!؟
این موقع صبح چه میکنی؟ نکنه...


ابراهیم
ساعت5:42---17 ارديبهشت 1391
آینه پرسیدچرادیرکرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟
خندیدم و گفتم اوفقط اسیر من است
تنهادقیقه ای تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد شده است
شاید قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آینه وگفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگو
گفت خوابی سالها دیر کرده است
در آینه به خود نگاه می کنم آه
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
گفت آینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است.



rahbar
ساعت4:00---17 ارديبهشت 1391
مصطف جان دعا کن که این کشتیه از طوفان حوادث وگزند روزگار درامان بماند انشالا درمرور زمان بهش میرسی -غم مخور آخرطبیب قلب بیمارت خواهد آمد

میم ثاد
ساعت2:39---17 ارديبهشت 1391
یاد کشتی یوگی و دوستان افتادم

مسلم
ساعت23:00---16 ارديبهشت 1391
سلام مصطفی
خوشحالم کردی .مطلب پیاده نمیشم زیبا بود .ایول .بازم پیشم بیا.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: